جدول جو
جدول جو

معنی زشت سیرت - جستجوی لغت در جدول جو

زشت سیرت
بدسیرت، بدکار، بدخو
تصویری از زشت سیرت
تصویر زشت سیرت
فرهنگ فارسی عمید
زشت سیرت
(زِ رَ)
بدعمل. زشت کردار. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
زشت سیرت
بدخو، بدکار
تصویری از زشت سیرت
تصویر زشت سیرت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زشت صورت
تصویر زشت صورت
زشت رو، دارای چهرۀ زشت، زشت صورت، بدرو، بدگل
فرهنگ فارسی عمید
(زِ رَ)
گستاخی. بی ادبی. زشت کرداری. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل، زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(زِ رَ)
زشت رو. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زشت روی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ سَ / سِ)
آنکه در صحرا و بیابان سیر و گردش می کند. (ناظم الاطباء). صحرا پیما. بیابان نورد. دشت پیما. دشت گرد. دشت نورد:
از سایه دشت سیر و پریشان نسازدش
گر یک نظر ز حفظ تو افتد برآفتاب.
سنائی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زشت صورت
تصویر زشت صورت
آنکه دارای چهره ای زشت باشد زشت صورت
فرهنگ لغت هوشیار